اشک های تو
بارانی ترین فصل سال بود
که سیلاب شد و بنیادم را نقش برآب کرد
اشک های تو ،
آخرین قطره های جانم بود که روی گونه هایت غلتید
و بر زخم لب هایم نمکمال شد
اقیانوس پشت چشمانت
که سالها متروکه ترین جغرافیای جهان بود
تمام وجودم را در برمودای خودش بلعی::
اگر میم مشکلات را برداریم زندگی شیرین میشه ، برایت هزاران یلدای شکلاتی آرزو دارم .
عمرتان طولانی ، قلبتان آفتابی
مبارکد
:
آخر پاییز شد ، همه دم میزنند از شمردن جوجه ها !
بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی
بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی
بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی
فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟
جوجه ها را بعدا با هم میشماریاشک های تو
خانمان سوزترین حادثه قرن بود
و خدا
ایمان دارم که خواب بود
خواب بود و ندید
که گسل های زمین تکه تکه از هم باز نشد
و کوه به لرزه درنیامد
و خدا خواب بود
که پیش چشمانت به گریه نیفتادیکدیـــــــگر را گـــــــــم کرده ایم
تا یــــــــــکی دیگر را پیدا کنیم
به همین سادگی...